سلام وقتتون بخیر
خسته نباشین
اگه ممکنه راجع ب مسئله ای ک میگم نظر خودتونو بگین
من 18سالمه و از اوایل دوران بلوغم مثل یه ادم پیر اصلا حوصله ی شیطنت و بازیگوشی و کارهای باحال رو ندارم وهمیشه احساس میکنم به این دوره تعلق ندارم.توی جمع همسنای خودم احساس غریبی و تنهایی میکنم و همچنین توی جمع فامیل و گاها خانواده.
گاهی دلم میخواد کارهای باحال انجام بدم یا بیخیال بعضی چیزا بخندم و شوخی کنم ولی نمیتونم اینکارا بکنم انگار تعریف نشده است برام یا اینکه هر وقت میخوام یکم ب کودک درونم بها بدم غمگین میشم.
البته دقت کردم توی فامیل هم این بی حالی دیده میشه مثلا عروسیامون سرد و بی روحه.اهنگ هست ولی همه تو خودشونن و انگار دلشون میخواد از اونجا هرچه سریعتر برن بیرون.من قبل تر ها برونگرا تر بودم و بیشتر شوخی میکردم ولی تحت تاثییر این محیط مثل خودشون شدم.اما دلم میخواد مثل بچگیم با اعتماد بنفس دست ب ریسک بزنم بخندمو بخندونم و از ته دل شاد باشم
منم مثل خیلیا دیگه ادم های شوخ طبع ک خنده رو لبا میارن رو دوست دارم و بنظرم میتونم روی خودم کار کنم بماند ک گاهی شک میکنم اگه این ویژگی خوبو توی وجودم تقویت کنم،از خود حقیقیم فاصله نگرفتم؟
اگه ممکنه نظر و پیشنهاد خودتونو بگین ممنونم.